اخراج از کلاس

امان از دست این پسر شیطون!

فکرشو بکنید. تو این سن، تو یه روز یک کلاس رو پیچونده و از یه کلاس دیگه اخراج شده! البته این قضیه کلی برای ما مسئله ساز شده. بذارین اول کامل بگم چی شده تا بعد. سید علی هفته ی پیش، روز تولدش کلاس نقاشی و سفال داشته. البته بچه ام قبل از رفتن به من گفتکه امروز حوصله کلاسو نداره ولی من اصرار کردم که بره. خلاصه وقتی رفته سر کلاس نقاشی، تا حواس معلمشون نبوده سریع رفته بیرون و کلاس رو دو در کرده. سر کلاس سفال هم به نقل از خودش، کارشو تموم کرده و حوصله اش سر رفته. بعد شروع کرده به حرف زدن با بچه ها. معلمشون هم گفته می خوای بری بیرون؟ سید علی هم گفته آره، بهترم هست. و خلاصه اخراج شده. البته من فکر می کنم خودش اصلا نفهمیده اخراج شده اما آقای معلمشون خیلی بعد کلاس ناراحت بوده و با زن دایی اش که رفته بوده دنبالشون حرف زده. من چون خودم معلمم فکر می کنم اخراج دانش آموز از کلاس نشون دهنده ی ضعف معلمه. یعنی اون دیگه با هیچ ترفند و هنری نمی تونسته شاگردو تو کلاس کنترل کنه و مجبور شده اخراجش کنه. و یک تزی هم که دارم اینه که آدم تو این جور موارد جلوی بچه باید اونو توبیخ و تنبیه کنه و جلوی معلم از بچه طرفداری کنه. تا هم بچه پررو نشه و احترام و ارزش نوع معلم جلوش از بین نره هم واقعا حقش ضایع نشه. خلاصه که کلی هم اختلاف نظر تربیتی با آقای بابا داشتیم و ایشون به نوبه ی خودشون دو روز باهاش حرف نزدن تا تنبیه شه!

خبر دوم این که تقریبا هم زمان با دراومدن دومین دندون محمدحسین، سومین دندون سید علی هم افتاد. دندون بالاییشه و بانمک شده.

این هم از شاهکار اخیر سید علی که برداشته تا می تونسته چسب چسبونده به در و دیوار اتاقش. اون هم با عکس های کتابی که از کسی کادو گرفته و مامان اصلا خوشش نمیاد ازشون.