بدون عنوان
پسر گلم!
دیروز استثنائاً جلسهی کارگاه افتاده بود خونهی یکی از بچههای کارگاه. اونجا قبل از اومدن معلممون، داشتی با یه توپ بزرگ بازی میکردی که یهو افتادی زمین و داد زدی. من به دو اومدم پیشت. نفست برای چند لحظه بند اومد و چشمات میرفت. حسابی هول کردم. یه کم آب دادم خوردی و ماساژت دادم تا بهتر شدی. ولی از استرسی که بهم وارد شد تا آخر شب سردرد داشتم. کاش بیشتر مراقب خودت باشی عزیز دلم!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی