سیدعلیسیدعلی، تا این لحظه: 19 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

هدیه ی بی همتا

سؤال جالب

سید علی: مامان! بابا! می خوام یه سوالی بپرسم، روم نمی شه.( در حالی که از دستشویی اومده و داره شلوارشو می پوشه) مامان: چیه مامان؟ سید علی: شما قبل از این که با هم ازدواج کنین ازدواج ناموفق داشتین که طلاق بگیرین؟ ...
4 مرداد 1390

یک روز خوب یا یک روز...؟

سید علی شیطون من! دیروز برای امام زمان جشن گزفته بودیم؛ یه جشن شاد و خوب برای بچه ها. شما هم طبق معمول حسابی شیطونی کردی و کلی خوش گذروندی. ولی مامان دیگه داره کلافه می شه از دست شیطونی هات. آخه منم یه انرژی ای دارم عزیز دلم! حالا چند تا از کاراتو می نویسم تا بدونی آستانه تحمل من پایین نیست. شیطنت های تو خیلی زاده مامان جونم!  گریه ی یه دختر کوچولو رو درآورده بودی چون محکم قلقلکش داده بودی،  اشک یه پسر گنده رو درآورده بودی چون با فشفشه لباسشو سوراخ کردی و دستشو سوزونده بودی. نصف بادکنک ها رو تنهایی ترکوندی. تمام پفیلاها رو وسط سالن پخش کردی. وسط صحبت های آقای معلم، کلی پلخجه زدی و بلند بلند حرف می زدی. کلی آقای عروس...
3 مرداد 1390

پشتوانه های همیشگی

وقتی خیلی خسته ام و بی انرژی، یاد بابایی می افتم که همیشه تحسینم میکنه. تحسینم می کنه که می خوام سرباز امام زمان تربیت کنم . ناگهان همه ی خستگی هام از بین میره و دوباره شارژ می شم. وقتی دچار نوعی روزمرگی و ناامیدی می شم از انجام یه عالمه کار بدون هیچ نتیجه ی واضح و سریعی، یاد مامانی می افتم که همیشه می گه همون کارها رو بکن با نیت الهی تا عبادت باشن و باقی و نتیجه بخش. اون موقع دوباره انگیزه می گیرم واسه انجام کارهام. خدایا! از تو ممنونم به خاطر مامان و بابای بی نظیری که بهم دادی!  
24 تير 1390

دعوت

بدین وسیله(!) از همه ی دوستانی که به ما سر می زنند دعوت می شود تا از وبلاگ برادر سید علی به نام "هدیه ی مهربانترین" که در لینک ها هست، دیدن نمایند. باتشکّر سید علی و مامانش و داداشش
22 تير 1390

آن روی سکه

اضلال و گمراه کردن مردم و نیز ارائه ی اطلاعات گزینش شده کاری بس ناپسند است. حالا که دقت می کنم می بینم سیدعلی توی این عکس ها زیادی آقا شده و شاید دوستان فکر کنند همیشه همین طوریه. در نتیجه این عکس ها رو هم میذارم تا  آن روی سیدعلی را هم ببینید و تصویر کاملی ازش داشته باشین.                 خودتان قضاوت کنید! ...
22 تير 1390

بدون عنوان

می دونید بزرگترین حسن شیطنت های پایان ناپذیر علی در چیه؟ طبق قانون کشف شده توسط اینجانب، همه ی مامان ها علاوه بر این که عمیقا باور دارند بچه شان یکی از نوابغ است، اعتقاد دارند که بچه شان خیلی هم شیطون است. ( البته این دو تا خیلی هم بی ربط به همدیگر نیستند؛ چون عموم مردم فکر میکنند بچه ی شیطون، باهوشه و مامان ها هم برای اثبات باور اول هم که شده، بر نظر دوم اصرار می کنند.) حالا برمی گردیم به حسن شیطونی های علی. (فکر نکنین من هم از اون دسته مامانا هستم ها!) ما هر جا که می ریم و با هر خانواده ی صاحب فرزندی که روبرو می شیم، سید علی با کارهاش باعث تحکیم روابط خانوادگی و امیدوار شدن مادران به بچه هایشان می شود. و تا حالا که همه ی این افراد ...
21 تير 1390

بدون عنوان

این ایده آل گرایی دیگه داره خفه ام می کنه. نمی خوام سید علی زیاد cd ببینه. نمی خوام بازی کامپیوتری کنه. نمی خوام تو کوچه و حیاط بازی کنه. نمی خوام هر کلاسی بره. نمی خوام هر مدرسه ای باشه. نمی خوام هر چیزی بشنوه. نی خوام خیلی حرفها رو بزنه. نمی خوام... این روزها فکر می کنم این چیزها چقدر مهمه؟ اصلا به کلنجار رفتن همیشگی ما می ارزه یا نه؟ خدایا! کمکم کن!
19 تير 1390