سیدعلیسیدعلی، تا این لحظه: 19 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره

هدیه ی بی همتا

هفته اول مدرسه

1390/7/8 20:41
نویسنده : مامان پسرها
506 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر بازیگوش مامان!

این هفته، هفته ی اولی بود که شما رفتی مدرسه. از اون جایی که آقای بابا، گاهی سیستم خواب و بیداری شون کاملا بر عکسه ( مثل الان که داره تز دکتراشو می نویسه)، و گاه های دیگه(!) خیلی دیر می خوابه، شما هم از کوچیکی عادت کرده بودی دیر میخوابیدی.( البته بعد از گذشت مدتی که فهمیدی اصلا چیزی هم به اسم خواب وجود داره!). خلاصه! من و آقای بابا شب روز جشن شکوفه ها به شکل کاملا جوگیرانه قدری در مذمت تلویزیون و تاثیر آن در تغییر عادات خواب صحبت کردیم و آن شب تلویزیون را روشن نکردیم. این حرکت منجر شد به این که شما و آقای بابا، صبح بی خبر از تغییر ساعت رسمی کشور، یک ساعت زود برین مدرسه و پشت در بمونین. چون آقاهای مدرسه هم کلی تاکید کرده بودن که ما راس ساعت 5/8 در رو باز می کنیم و شما به خاطر روحیه ی بچه ها نه زود بیاین و نه دیر. خلاصه کلی فیلم داشتین پشت در که البته مدرسه ازتون این فیلم ها رو گرفته. اینم عکسش:

علی عصبانی پشت در بسته ی مدرسه.

 

 

روز اول (بعد از جشن شکوفه ها)، سیدعلی با یک گیاه کال سفت (که هنوز هویتش مجهوله) زده تو دماغ یکی از معلم هاشون و احتمالا دماغ اون بنده خدا خون اومده چون سیدعلی می گه آقامون رفت سمت آبخوری. این از شاهکار روز اول!

روز آخر، یعنی چهارشنبه هم صبح کیفشو جا گذاشته تو سرویس و تا ظهر گشنه مونده بود. تازه کلی هم قضیه رو دکوراژه می کرد که همه خوراکی می خوردن، من نگاه می کردم... خداییش دلم سوخت ولی باید تبعاتشو می دید تا دیگه کیفشو جا نذاره.

این هم عکس کاردستی روز جشن شکوفه ها که با آقای بابا درست کرده:

(به انگشتراش دقت کنین!)

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

زاپولیا(خاله زهرا)
16 مهر 90 13:06
خیلی خندیدیم با حسین شما شاهکارید